پسری دختر زیبایی رودرخیابان دید وشیفته ش شد
چندساعتی باهم توخیابون قدم می زدند
کهـ یهویه مازراتی جلوی پاشون ترمزمیکنهـ
دختره ب پسره گفتـ:خوش گذشت امامن همیشه نمیتونم پیاده راه برم.
کاری نداری بایی..!!
دختره نشست توماشین
راننده بهش گفتـ:ببخشیدخانوم میشه پیاده بشید؟! من راننده ی این اقاهستم...
بدجور ضایع شدا
[ امتیاز :
] [ نتیجه : 3 ][ پنجشنبه 8 مرداد 1394 ] [ 14:33 ] [ بیتــــbitaـــــا ] [ بازدید : 1067 ] [ ]
آخرین مطالب